در ادوار مختلف زندگی بشر ، با اینکه عده ای از کودکان و نوجوانان از رعایت آداب و رسوم و اجرای قوانین و مقررات سرپیچی نموده و یا مرتکب جرم می شوند اما بزهکاری آنان از مسایل حاد اجتماعی نبوده است. در قرن معاصر ازدیاد بزهکاری کودکان و نوجوانان مخصوصاً ارتکاب جرائم توأم با خشونت و قساوت یکی از معضلات اجتماعی محسوب و افکار عمومی را نگران و مشوش ساخته است.
در زمان های نه چندان دور که بین کودکان و نوجوانان و بزرگسالان فاصله ای وجود نداشت ، افراد با حسن تفاهم در جوار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز توأم با صلح و صفا و صمیمیت داشته در مسایل یکدیگر را درک و در غم و شادی هم سهیم می شدند. کودکان و نوجوانان هر قدر هم که بی استعداد و کم هوش بودند در انجام امور زندگی مشارکت داشته ، طرز انطباق با محیط اجتماع را یاد گرفته و برای گذر از دوره کودکی به جوانی و سپس ورود به وادی بزرگسالی آماده می گشتند.
پیشرفت تکنولوژی ، زندگی سنتی جوامع مختلف را دگرگون و نظام جهان را بخصوص در روستا ها و شهر ها متحول کرده است. بهبود وضع حمل و نقل ، شبکه های مخابراتی و رسانه های گروهی ، در دور افتاده ترین نقاط دنیا، روستائیان را از مزایا و رفاه زندگی شهری آگاه ساخته و آنان را برای رهائی از کار طاقت فرسای روستا ، آزادی از قید و بند قومی و دستیابی به زندگی مرفه به طرف شهر ها می کشاند.گاهی نیز عدم امنیت و آرامش مزید بر علت جابجایی افراد می گردد.
مردم مهاجر در بدو ورود به شهر ها به علت کمبود مسکن و عدم امکان پرداخت کرایه منزل، باطرز رقت بار در حاشیه های شهر ها با برپائی آلونک ساکن می شوند. چون استعداد و قابلیت آنان پرورش نیافته ، فنی و حرفه ای نیاموخته اند، در کاریابی با مشکلات عدیده مواجه گشته و به آسانی جذب بازار کار نشده ، شرایط سخت زندگی شهری با درآمد کم ویا بیکاری ، آنان را تحت فشار روانی قرار می دهد. برای کسب درآمد ، کودکان را نیز وادار به کار های کاذب می کنند و به آموزش و تربیت آنان توجه ندارند. چون سعی دارند که آداب و رسوم سنتی خود را حفظ کنند اختلافات فرهنگی ناشی از امور مذکور ، روابط سنتی و ارتباطات انسانی و عاطفی را از بین می برد. کودکان و نوجوانان نیز که دارای طبعی انعطاف پذیر هستند تحت تاثیر عوامل اجتماعی ، رفته رفته اعمال و رفتار خود را تغییر می دهند. همین امر سبب تضاد بین دو نسل شده سرآغاز منازعات و مناقشات در بین افراد خانواده گشته و محیط خانواده را متشنج می سازد.
از این جهت که کانون گرم برای رشد طبیعی و تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان وجود ندارد، آنان برای فرار از محیط غم انگیزخانوادگی ، به کوچه و دوستان خود پناه می برند. علاوه بر وضع تأسف آور محیط خانواده ، کمبود محبت ، سوء تغذیه ، عدم رعایت مراقبتهای بهداشتی ، تراکم جمعیت ، سروصدا ، آلودگی هوا و محیط زیست ، مشکل رفت و آمد ، وضع ترافیک ، عدم دسترسی به تفریحات سالم و ورزش برای پر کردن اوقات فراغت ، بیکاری، نا امیدی از آینده نیز منشاء بروز حالت خطرناک در سیر حضور این کودکان و نوجوانان در مسایل و آسیب های اجتماعی می شود.