۱۳ مطلب با موضوع «ماندگار» ثبت شده است

فرهنگ ، آنچه حاضرم جانم را برایش بدهم.

امروز، هر کس که در هر نقطه از این کشور؛ یک آیه از قرآن را برای مردم تبیین کند،

                           به نــظام جــمهوری اسلامـــی کمک کرده است.                                                مقام معظّم رهبری(مدظله العالی)

     فرصت کوتاه است . گاهی در عرض یک نیمه روز ، تمام دین به زیر چرخ عوام سهل اندیش له می شود . فرصت کوتاه است و شناخت اولویّت ها بسیار پیچیده . پیچیده بخاطر آمیختن با  نفسانیّات . فرصت کوتاه است . کوتاه تر از آن که برویم و بر گردیم . شاید حتی الان هم دیر شده باشد .

     چه باید کرد؟ سوالی است که حرکت را آغاز می کند . امّا این حرکت آغاز نمی شود مگر آنکه هدف را بشناسیم و به آن ایمان داشته باشیم . زمانی می توان در مقابل دیگران سینه سپر کرد و اندیشه خود را فریاد زد که به آن ایمان داشته باشیم .

   کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد . کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد . در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم ، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید و هوشیاری لازم است . اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد . شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد .

     جوانان ما شهوات را دور انداختند ، راحتى و لذّت را دور انداختند ؛ رفتند در میدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو درآورند . حال دشمن از جوانان ما انتقامش را مى‌گیرد . انتقامش چیست؟ انتقام دشمن این است که جوانان ما را به لذّات و شهوات سرگرم کند . همه باید مسائل فرهنگى را جدى بگیرند . مظهر این تهاجم، همان اباحی‌گرى است که از راه خدشه در اعتقادات، تشویق جریان‌هاى خلاف اخلاق در جامعه و تشویق و ترویج انواع و اقسام فسادها ایجاد مى‌شود. خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است .

     شاید برویم و برگردیم کمتر از یک نیمه روز دیر کرده باشیم ولی به جای استقبال باید برای وداع حاضر شویم . وداع با حجت الهی که امانت خدا در دست ما بود .

۰ نظر
سیدرضا طاهرزاده اردکانی

درخت سرنوشت

درخت سرنوشت

کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ

می خواهیم با مثالی به تبیینی اجتماعی از این عبارت قرآنی بپردازیم.

     شاید با موضوع حرکت پروانه ای تا حدودی آشنا باشید . در این بحث این اعتقاد وجود دارد که اگر یک پروانه ای در جنوب آمریکا بال بزند ، سال ها بعد در جنوب آفریقا طوفان خواهد شد . آنچه در این نظر خفته است ، تاثیر زمان و محیط بر روی یک حرکت ساده و کوچک است که آن را به یک اتفاق بزرگ و پیچیده تبدیل خواهد شد.

     یک مثال ساده تر . یک گلولهی برفی به اندازه گردو را فرض کنید که آن را از قله ی برفی کوه رها می کنیم . کوهی که تمامش را برف گرفته است . این گلوله کوچک زمانی که به حرکت در می آوریم . امّا وقتی در پایین کوه با گلوله برفی مواجه می شوید دیگر آن گلوله کوچک نیست بلکه کره ای بزرگ خواهد بود.

حالا ارتباط این قضیه با مسایل اجتماعی چیست؟

     یک حرف تاثیرگذار یک معلم ، دانش آموزی را به یک فرد موفق تبدیل می کند و یک آموزش اشتباه یک انسان پاک را به ناپاک ترین موجودات تبدیل می کند. یک غیبت ساده وقتی از دهانی خارج شد ، تا به فروپاشی یک خانواده یا خودکشی یک نفر نه انجامد از حرکت در زمان و محیط باز نخواهد ایستاد.

     اکنون متوجه تمام جریانات اطرافمان می شویم. تازه متوجه این ضزب المثل می شویم که هرچه کنی به خود کنی ... می شویم. حالا متوجه کشتی واحد امت می شویم که اشتباه یک نفر به ضرر همه تمام خواهد شد.

     دین مبین اسلام این موضوع حساس را به عبارت کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ بصورت مثبت بیان کرده است. البته بر عکس آن هم صادق است و یک کلمه اشتباه جریانی اشتباه می سازد که هر روز از بین بردن آن مشکل تر و مشکل تر خواهد شد. امر به معرف و نهی از منکر اینجا اثر خود را به ما نشان می دهد که تنها راه جلو گیری از به وجود آمدن یک موجود خوفناک است.

    

  



۰ نظر
سیدرضا طاهرزاده اردکانی

بندگی در ضمیر ناخودآگاه

یکی از چیزهایی که در باب بندگی مدنظر است این است که انسان در حساس ترین لحظات عمر خود هم از یاد خدا و عمل برای او غافل نشود. ما بر این موضوع واقف هستیم که در طول زندگی همواره مورد آزمایشات کوچک و بزرگ قرار می گیریم. امّا آنچه مهم است این است که در این مواقع حساس که هیجانات در شدید ترین میزان خود هستند و امکان دسترسی به عقل و منطق محدود است ، چه عاملی باعث انتخاب درست برای ما می شود؟

در علوم امروزی مطالبی در مورد ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه مطرح شده است که از نظر دینی هم در مواردی مورد قبول است از جمله این مورد که در ادامه شرح داده خواهد شد. در موضوع ارتباط ضمیر ناخودآگاه و خود آگاه این گونه بحثی است که هم آنچه در ضمیر ناخودآگاه است بر ضمیر خودآگاه تأثیر می گذارد و هم آنچه در ضمیر خودآگاه است بر ضمیر ناخودآگاه مؤثّر واقع می شود.

بطور کلی یعنی هر آنچه امروز در ضمیر ناخود آگاه ما وجود دارد ، روزی از طریق ضمیر خودآگاه ما وارد جریان زندگی ما خواهد شد و در ادامه ی زندگی رفتار هایی از فرد سر می زند که تنها راه توجیه آنها همین تأثیر ضمیر ناخودآگاه بر روی ضمیر خودآگاه است.

حال ما این را می دانیم ، هر کاری که ما روزی در حالت هشیار خودمان انجام می دهیم ، در حالت ناهشیارمان هم همان را تکرار خواهیم کرد. یعنی اگر در ضمیر خودآگاه ما یک عمل خوب در حال انجام گرفتن است ، در ضمیر ناخودآگاه ما هم تأثیر خوب در حال شکل گیری است و در هنگامی که همین ضمیر ناخودآگاهِ خوب ، در ضمیر خودآگاه ما جلوه کند ،  بازخوردی جدید از همان چه قبلا انجام داده ایم را از ما به نمایش می گذارد.

 با توجّه به مطالب گفته شده به این حقیقت می رسیم که ما زمانی می توانیم از خود توقع داشته باشیم که در تمام حالت های چه هشیار و چه ناهشیار،  بتوانیم یک عملکرد مثبت از خودمان به جای بگذاریم که در تمام طول پرورش این ابعاد دست به عملکرد های مثبت زده و آن ها را به این تأثیرات مثبت عادت داده باشیم.

امّا هدف چیست؟

۰ نظر
سیدرضا طاهرزاده اردکانی