سرنوشت و تقدیر در مجموع توسط خود شما تعیین می گردد. هر لحظه کوتاه از وضعیت اکنون شما نتیجه تفکر قبلی شماست. این فکر که همه چیز از قبل برای شما ترتیب داده شده ، پنداری باطل است. شما می توانید مقدرات خود را رقم بزنید و این کار را بکیند.

مهمترین نفعی که از پروردن عشق نامشروط نصیب تان می شود ، رهایی از نفرت و خشونت است.

شادی ، آزادی و عشق بی قید وشرط جدایی ناپذیر ند؛ این سه از همزیستی با یک دیگر جاری می شوند. شاد بودن یعنی در بند چیزی نبودن و محدودیتی نداشتن. این وضع درعین حال همان احساس آزادی است و ثمره ی محاط شدن در عشق مطلقِ نیروی الهی که کانون هستی شما را تشکیل می دهد.

باید بدانیم که شادی حقیقی در لذایذ جسمانی نیست. این احساس در مغز است که جریان دارد و به شما امکان می دهد که لذت را تجربه کنید. نقش بدن در این مورد مثل همه چیزها، بی طرفانه و خنثی است. این ذهن است که لذت را محقق می سازد، نه برعکس.

جسم قادر نیست ما را به حقیقت برساند و از آن بیش تر ، شفابخش ذهن باشد یا به خودی خود شادی بخش باشد. منشأ شفای جسم و سرچشمه شادمانی و خوشی در مغز است. هدف شما این است که ذهن خود را با عشق بی قید وشرط که منبع الهی همه اشیای مادی از جمله جسم تان است پیوند دهد. این منبع عشق نام دارد. از طریق این پیوند است که شادی و نیرو جاری می گردد.

همه ترس و وحشت ها از این باور سرچشمه می گیرند که ما تنهاییم و از منبع یگانه آسمانی که نام های بسیاری از جمله خداوند و روح القدس برای او قایلیم فاصله گرفته ایم. هنگامی که در موضع عشق مطلق قرار می گیرید ، خود به خود ترس را فراموش می کنید.درغیاب ترس و درحضور عشق ناب ، به رمز و راز مکاشفه پی می برید. وقتی به واقع دانستید که فردی منزوی و تنها نیستید ، ترس جایش را به عشق نامشروط می دهد و شما به روح مقدس دسترسی پیدا می کنید.

غرور و منیت جایی است که ترس و هراس ها عرض اندام می کنند و با پیام های پی در پی اعلام می کنند که شما موجودی ناقص و بسیار نیازمندید و می خواهید کاری کنید که در مقایسه با دیگران بهتر جلوه کنید.

برای پذیرش عشق مطلق به عنوان مقدمه و لازمه زندگی ، مجبور خواهید بود به غرور و منیت تان بفهمانید که نیاز به اثبات چیزی نیست و همه آن چه را که می خواهید یا امید دارید اکنون حاضر است. علاوه بر این لازم است که غرور و خودپسندی متوجه شود که شما به منبع خلاقی متصل هستید که خیلی قوی تر از خود اوست.

ترس و عشق قادر به وجود هم زمان در وجود شما نیستند. اگر می ترسید ، عشق را از خود رانده اید. اگر در حال تجربه عشق کامل که درون اراده آزاد شما قرار دارد هستید ، در این صورت ترس را از خود رانده اید.

برای رسیدن به عشق بی قید و شرط و درونی کردن این حس ، می توانید از شیوه های زیر بهره ببرید:

1.ابتدا باید بدانید ، عشق دگرگونی ایجاد می کند. هر عمل ساده عشق ، انرژی مهار نشده ای در بدن و روح شما آزاد می کند پس می توان گفت عشق مطلق سلامت شما را تامین می کند.این حقیقت را مدام به خاطر بیاورید تا واقعیت تان گردد.

2.نقطه ی مقابل عشق ، ترس است. ترس فرآیند نیرویی است که در جسم شما شما قرار دارد و هنگامی ایجاد می شود که رابطه شما با منبع عشق بی قید و شرط قطع گردد.پس هر گاه با ترس مواجهه شدید از خود بپرسید که چه چیزی باعث این ترس و جایگزینی آن با عشق در درونتان شده است. این سوال و جواب آن شما را در رسیدن به این حقیقت یاری خواهد کرد.

3.شما با درون بینی خود می توانید از طریق بهره مندی از عشق مطلق، نیروی ترس را از خود دور سازید.وقتی می ترسید به منبع و اصل خود رجوع کنید ، آنوقت خواهید دید که ترس به آنی از وجودتان رخت بر می بندد.

4.باید بدانید که عشق در افکار و افعال مشارکتی شما تجربه می شود یعنی هر چه بیش تر خود را در اتصال با مبدا الهی احساس کنید با عشق و محبت بیش تری با دیگران رفتار خواهید کرد.

5.عادت کنید بطور منظم در خلوت خود و بدون جلب توجه ، به تفکر و تعمق بپردازید ، احساس کنید که مجذوب عشق مطلق شده اید. تمام احساس ترس خود را با اولین بازدم خود به بیرون منتقل کنید و سراسر وجودتان را در احاطه ی عشق مطلق بدانید.

6.یک روز را انتخاب کنید که و تصمیم بگیرید برای مدت بیست و چهار ساعت تمام، جز عشق بدون قید و شرط، دربازه هیچ چیز دیگر از جمله رویاهای تان ، فکر و عمل وذکری نداشته باشید.سعی کنید جلوی هر موشکافی و تجسس در افکار یا ایرادات اخلاقی خود یا دیگران ، بایستید و فوراً آن را از فکرتان بیرون ریخته و عشق مطلق را جایگزین کنید.

7. سعی منید دشوار ترین چالش ها و تجزیه و تحلیل های فکری خود را با برخورداری از عشق مطلق به خداوند بازچینی کنید. صادقانه به ضعف هایتان اعتراف کنید و دلیل شکست هایتان را بررسی کنید که مطمئناً علتی جز استفاده از عشق شرطی پیشین ندارند. با جایگزینی عشق بدون قید وشرط سعی کنید مسیر جدید رسیدن به قوت هایتان را بازبنویسید تا احساس این که می توانید دژ های محکم غرور و منیت را بشکنید را در خود پیدا کنید.

8.عشق مطلق و نامشروط نیروی کاینات است، مظهر خداوند است و بنابراین بارقه یی از آن در وجود شما نیز هست. بدون پیوند با این عشق، اتصال خود را با جریان اصلی زندگی در جهان را از دست می دهید. اتصال کوتاه مدت و منقطع ، قطعا مانع اتصال با منبع مطلق هستی و جذب نیروی زندگی از آن خواهد بود. حفظ این حضور یعنی حفظ توانایی تان در فهم این که شما خود بارقه یی از ذات خداوند هستید و از دست دادن آن به معنی از دست دادن حس خداشناسی شماست.

9.لزومی ندارد خود را گول بزنید. شاید شما از شخصیت فردی خوشتان نمی آید،پس با خود روراست و صادق باشید. امّا در عین حال می توانید ذات و حقیقت هر کس را در این جهان دوست بدارید، حتی اگر رفتارشان با آنچه که شما الهی و مقدس می دانید منافات داشته باشد. باید به این نگرش برسیم که هنوز هم عشق در نهاد آنها و پشت سر همه ی این غرور ها ومنیت ها ، جریان دارد.

10.کلام خود را تبدل به قانون سازید! شما برای عبور از نگرش های قبلی خود به این نگرش جدید بسیار در رنج خواهید بود پس هر آنچه را می گویید و در این راه آموخته اید را برای خود به عنوان قانون در آورید و از اجرای آن سرباز مزنید. با تبیین خود به عنوان فردی که بر سر گفته اش می ایستد ، خود را با سرشت پر مهر جهان پیوند می دهید.

اکنون شما می دانید که عشق بدون قید و شرط ، شالوده تصورات ذهنی شماست. شما مقابل هر فکر مغایر ناشی از تمایلات غرور و منیت می ایستید و از ورود آن به قلمرو درونی عشق جلو گیری می کنید. شما دانستید که در معیت با عشق نامشروط است که شما به پیوند با نیروی الهی که در همه چیز هست دست می یابید. پس اکنون گزینشی در مقابل شماست که قادر به انجام آن هستید. این انتخاب به شما ارزانی شده است تا اراده آزاد خود را بیان نمایید. این هدیه شما از جانب خداوند است.

ادامه دارد...