همانطور که دیدید آنچه از غم و دردمندی مطرح است ، یک مسئله همه گیر و طبیعی برای هر کسی است که در حال زندگی در این دنیای سرشار از تکرار است. شب و روز و هر روز .... قرار نیست چیزی تغییر کند مگر خود فرد بخواهد که تغییرش دهد....
بگذارید یک جمع بندی کنم:
غم و اندوه چیست؟ عموماً ما از حالت ها ، اتفاقات و هر چیزی که با جهان بینیمان سازگار نباشد ، احساس درد و ناراحتی می کنیم. این احساس ناراحتی وقتی با عاطفه در هم می آمیزد به غم منجر می شود. غم فریادی است که فرد آگاه می زند تا شرایط را به سمت آنچه مطلوب است تغییر دهد.پس غم یک حس برخاسته از آگاهی است. چه چیزی آدم را غمگین می کند؟وقتی شما رکود و سکوت و درخودماندگی را در شرایط می بینید غمناک می شوید. چرا؟ چون شما صبح را دیده اید و می دانید صبح چقدر زیباست.بنابراین از اینکه در کنج عزلت بنشینید و صبح را فراموش کنید ، غم ناک می شوید و هر کس یا هر کاری که شما را از رسیدن به صبح باز می دارد ، شما را ناراحت می کند.حتی وقتی ببینید دیگران خود را از این زیبایی محروم می کنند هم غمگین می شوید.غم انگیز ترین اتفاق در زندگی چه می تواند باشد؟ غم انگیز ترین اتفاق ناامیدی از رسیدن به صبح و زیبایی آن است. آنچه موجب پذیرش بدبختی ، رکود و سکوت می شود و آدم ها را به عدم حرکت وامی دارد ، غم انگیز ترین اتفاق زندگی می تواند باشد. این غم ها چقدر از توانایی ها را کند یا نابود می کنند؟اگر غم تسلط یابد ریشه امید را می زند. غم چون مردابی است که اگر در آن بمانی ، به زیر کشیده خواهی شد.چرا غم مرداب است؟ رودی که حرکت نکند ، به مرداب تبدیل می شود.این مرداب همان رودی است که از حرکت ناامید شده و خود را در غم غرق کرده است.در غم رسیدن به دریا.... . اگر غم امید را کُشت همه توانایی ها کند می شود. برخی هم از بین خواهند رفت.حتی بیدار شدن از خواب هم دیگر معنایی ندارد. مثل مرده متحرک شدن است که در زنجیر گیر است و فقط نفس می کشد و دیگران می گویند زنده است همین... چه چیزی آن ها را از بین می برد؟دشمن غم امید است و امید حاصل حرکت است.وقتی حرکت کردید امید هم به رسیدن بیشتر می شود.آنقدر بیشتر می شود که روزی شما با امیدتان دیگران را هم به حرکت در می آورید...با غم باید با امید و حرکت جنگید. هرچه غم می سازد را باید با حرکت امید برای رسیدن از میان برداشت....چگونه؟باید امید بخش فکر کرد.باید هرگاه بین امید و ناامیدی انتخابی حاصل شد، انتخاب امید باشد. انتخاب حرکت باشد. باید پدر نَفسی که ما را به رخوت می خواند در آورد. دقیقاً برعکس آنچه ما را از حرکت باز می دارد باید عمل کرد ...باید تمام قد در مقابل نفس سرکش ناامید کننده ی از رحمت خداوند ایستاد....