در ادامه بحث قبلی باید نگاهی دقیق تر به بروز بحران ها و مشکلات در جهان اطرافمان بیاندازیم. در این شماره از کتابی دیگر با نام "لحظه بحران" از برایان تریسی برایتان می نویسم:
درست از موقعی که شما زندگی تان را شروع می کنید بامشکلات ، شکست ها ، غم ها و همه نوع چالش روبه رو می شوید. آن ها تمامی ندارند.
غم ها و مشکلات اغلب ناخواسته و غیرمنتظره هستند و اغلب عواقبی بزرگ برای فرد و زندگی او به همراه دارند.آن ها گریز ناپذیر اند و حتمی هستند.نمی توان آن ها را به طور کامل متوقف ساخت.
هنگامی که کار ها درست پیش نمی روند و اشتباهی رخ می دهد ، نشان دادن یک واکنش شدید ، افراطی به شیوه ای منفی ، عصبانی شدن و حتی گریستن ، امری طبیعی است. امّا این افکار منفی فوراً بخش های اصلی مغز شما را از کار می اندازند ، یعنی همان بخش تفکّر که مغز از طریق آن به آنالیز و بررسی می پردازد. این زمان است که کنترل اوضاع و اتفاقات برایتان بسیار سخت می شود.
تنها شما هستید که می توانید با درون خود بر آن ها غلبه کنید و آن ها را تحت کنترل در آورید. شما بخشی از معادله چالش – واکنش هستید و نوع واکنش شما ،در اختیار شماست. بنابراین این واکنش های شماست که تعیین کننده بقا ، موفقیت ، سلامتی ، شادی و سعادت شماست.
در همین رابطه ضرب المثلی است که می گوید : سختی هاست که مرد را می سازد. یا بقول نیچه : آنچه مرا نمی کشد مرا قویتر می سازد.
وقتی در مقابل موقعیتی قرار می گیرید که از آن بیزارید یا با آن سر ناسازگاری دارید ، این نوع واکنش شما و تفکّرتان است که نتیجه این نبرد را مشخص می کند. غم ها و بحران ها آمده اند تا شما را بسنجند. آمده اند تا ببیند از چه ساخته شده اید. مشکلات به شما کمک می کنند تا توانایی های خود را بشناسید و همه آن ها را برای عبور از مشکلات باید در کنار هم جمع کند.
اشکال اساسی کار اینجاست که باید هرچه زود تر جلو پیشرفت غم ها و مشکلات را گرفت.باید ریشه آن ها راخشک کرد. در دنیا غم و مشکلی نیست که نتوان با تفکر درست و راه حلی موثر آن را از دبین نبُرد. هرچه سریع تر اوضاع را به دست بگیرید. به مشکلات اجازه تسلط بر زندگیتان ندهید. با آن ها به جدال بپردازد. نشان دهید که از چه ساخته شده اید....