زنهای مؤمن در جامعهی
ما سعی کنند قدر و ارزش زن ایرانیِ مسلمان را بدانند. زنی که در اختلاط و معاشرت،
با مرد قاطی نمیشود و خود را وسیلهیی برای جلب چشم مرد نمیداند و خود را بالاتر
از این میداند؛ زنی که شأنش را عزیزتر از این میشمارد که خود را عریان کند و با
صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آنها را اشباع
نماید؛ زنی که خود را در دامنهی قلهیی میداند که در اوج آن، فاطمهیزهرا(س) -
بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است.
فاطمهی زهرا و زینب
کبری (س) زنان
الگو و نمونهی اسلامند. زن امروز دنیا الگو میخواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمهی
زهرا باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین
کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر
دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانی که الگویش فاطمهی زهرا یا زینب
کبری (س) باشد، این است.
اگر زن به فکر تجملات
و خوشگذرانیها و هوسهای زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بیبنیاد و بیریشه باشد،
نمیتواند آن راه را برود؛ باید این وابستگیها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک
انسان رهروست، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود.
اسلام، فاطمه - آن
عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی - را به عنوان نمونه و اسوهی زن معرفی میکند. آن،
زندگی ظاهری و جهاد و مبارزه و دانش و سخنوری و فداکاری و شوهرداری و مادری و
همسری و مهاجرت و حضور در همهی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همه
جانبهی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار میکرد، این هم مقام معنوی و
رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتی و درخشندگی عنصر
معنوی و همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیامبر بودن اوست. زن، این است.
الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد، این است.
مگر نمیگوییم که آن
بزرگوار کاری کرد که سورهی دهر دربارهی او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ایثار
نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قیمت گرسنگی کشیدن خود؛ «و یؤثرون علی انفسهم
ولو کان بهم خصاصه»(حشر: ۹) ما
هم باید همین کارها را بکنیم.
این نمیشود که ما دم
از محبت فاطمهی زهرا(س) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را
از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین(ع) و پدر بزرگوارشان(ع) - برید و به آن
فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
ما میگوییم پیرو چنین
کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر
بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم! این روایاتی که در باب علامات شیعه هست،
ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آنطوری عمل کند. ما باید زندگی آنها را در
زندگی خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم.
ما باید راه فاطمهی
زهرا (س) را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم،
عبادت کنیم. مگر نمیگوییم که «حتّی تورّم قدماها« اینقدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما
هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما
هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبهروز زیاد کنیم.
مگر نمیگوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقّی را احقاق کند؟ ما هم باید
در همهی حالات تلاش کنیم، تا حقّ را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر
نمیگوییم که یکتنه در مقابل جامعهی بزرگ زمان خود ایستاد؟
امروز در دوران
جمهوری اسلامی این فرصت برای آحاد جامعه هست که درست حرکت کنند، درست زندگی کنند،
مؤمنانه زندگی کنند، با عفّت زندگی کنند. درس زندگی صدّیقهی طاهره، فاطمهی
زهرا(س) این
است برای ما: تلاش، اجتهاد، کوشش، پاک زندگی کردن؛ همچنانکه آن بزرگوار یکپارچه
معنویّت و نور و صفا بود: الطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ
النَّقیَّةِ [الرَّضیَّة] الزَّکیَة؛ پاکی و آراستگی و تقوا و نورانیّت آن
بزرگوار، همان چیزی است که در طول تاریخ تشیّع بر معارف ما سایهافکن بوده است.
در دوران پس از هجرت،
در آغاز سنین تکلیف، وقتی فاطمهی زهرا سلام اللَّه علیها، با علیبنابیطالب علیهالصّلاةوالسّلام،
ازدواج میکند، آن مهریه و آن جهیزیهی اوست؛ که همه شاید میدانید که با چه سادگی
و وضع فقیرانهای، دختر اول شخص دنیای اسلام، ازدواج خود را برگزار میکند. زندگی
فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها از همهی ابعاد، زندگیای همراه با کار و تلاش و
تکامل و تعالی روحی یک انسان است.
ما باید شایستگی خود
را ثابت کنیم. مگر نمیگوییم که جهیزیهی آن بزرگوار چیزهایی بود که انسان با شنیدن
آنها اشکش جاری میشود؟ مگر نمیگوییم که این زن والامقام، برای دنیا و زیور دنیا
هیچ ارزشی قائل نبود؟ مگر میشود که روزبهروز تشریفات و تجملگرایی و زر و زیور و
چیزهای پوچ زندگی را بیشتر کنیم و مهریهی دخترانمان را زیادتر نماییم؟!
ازدواجها در دوران
انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سختگیریها کم شد. نگذارید دوباره به
خانهی اول برگردیم. پدران
و مادران، نسبت به مقدّمات غیر لازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانان که سختگیریی
ندارند. بگذارند ازدواج اسلامی انجام بگیرد. بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن
جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمهی زهرا (س) باشد؛ ازدواجی با پیوند
عشقی معنوی و الهی و جوششی بینظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری
به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همهی تشریفات و
زروزیورهای پوچ و بیمحتوای ظاهری. این
است ازدواج درست زن مسلمان و تربیت فرزند و ادارهی محیط خانه و البته اندیشیدن و
پرداختن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماعی و سیاسی. اسلام، این است.
زندگی فاطمهی زهرا (س) از همهی ابعاد، زندگیای همراه با کار و
تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدانهای
جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگی، فاطمهی زهرا (س)، مثل کانونی برای
مراجعات مردم و مسلمانان است. او دختر کارگشای پیغمبر است و در این شرایط، زندگی
را با کمال سرافرازی به پیش میبرد: فرزندانی تربیت میکند مثل حسن و حسین و زینب؛
شوهری را نگهداری میکند مثل علی و رضایت پدری را جلب میکند مثل پیغمبر! راه
فتوحات و غنایم که باز میشود، دختر پیغمبر ذرهای از لذتهای دنیا و تشریفات و
تجملات و چیزهایی را که دل دختران جوان و زنها متوجه آنهاست، به خود راه نمیدهد. عبادت فاطمهی زهرا، (س)، یک عبادت نمونه است.
تطبیق سورهی کوثر با فاطمهی زهرا (س) یک تطبیق مصداقی درست است؛
این همه برکات بر خاندان پیغمبر، بر یکایک ائمهی هدی (ع)! عالم پُر است از نغمههای
دلنواز فردی و اجتماعی و دنیائی و اخروی که از این حنجرههای پاک برخاسته؛ حسینبن
علی، زینب کبری، امام حسن مجتبی، امام صادق، امام سجاد؛ هر کدام از ائمه. ببینید
چه غوغائی است در عالم معرفت، در عالم معنویت، در بزرگراه هدایت از کلمات این
بزرگواران و درسهای آنها و معارف آنها! این نسل فاطمهی زهراست.
برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری مدظله العالی
تنظیم سیدرضاطاهرزاده اردکانی